از دست رفتن تعدادی از هموطنانمان در سیل شیراز و شمال کشور و
لرستان و.، را تسلیت می گویم.
و ان شاالله حال هموطنان زخمی این سیل، بهتر و بهتر بشه.
و سیل چه شیرین جان هموطنانمون رو گرفت، ننگ بر تو ای سیل نامرد.
و از خداوند آرامش برای خانواده از دست رفتگان سیل ها رو در چند استان،
از خداوند خواستارم.
شهادت حضرت زینب (س) را تسلیت می گویم به دوست دارانش به خصوص
شیعیان عزیز.
حضرت زینب سلام الله علیها در شب یک شنبه ۱۵ رجب سال ۶۳ هجرى قمرى
در ضمن سفرى که به همراه همسر گرامیشان عبداللّه بن جعفر به شام
رفته بودند، شهادت رسیده و بدن مطهر آن بانوى بزرگوار در همان جا
دفن گردید.
و مزار ملکوتى آن حضرت اینک زیارتگاه عاشقان وارادتمندان اهل بیت
عصمت و طهارت علیهم السّلام است.
مشیه و مشیانه پسر و دختری بودند که روز سیزده فروردین برای اولین بار در جهان با هم ازدواج نمودند.
در آن زمان چون عقد و نکاحی شناخته شده نبود آن دو به وسیله گره زدن دو شاخه پایهٔ ازدواج خود را بنا نهادند.
این مراسم را به ویژه دختران و پسران دم بخت انجام میدادند و امروز هم دختران
و پسران برای بست پیمان شویی نیت می کنند و علف گره می زنند.
این رسم از زمان کیانیان تقریباً متروک شد.
ولی در زمان هخامنشیان دوباره شروع شده و تا امروز باقی مانده است.
# ۱۳ به درتون مبارک، مواظب طبیعت باشین.
در ضمن: من در طبیعت می باشم.
به نام خدا
و درود بر محمد(ص) و خاندان مطهرش.
و به سرعت برق و باد، تعطیلات قبل نوروز و بعد نوروز تموم شد
و بسیاری از ماها در خواب به سر می بردیم، حالا بعضی ها، کاری کرده اند، دستشون طلا.
و ان شاالله سال۹۸ به شیرینی زیاد و تلخی کم، تموم بشه.
و در کل، من آرزوم براتون به عنوان عزیز دلتون اینه:
«سخت ترین کارها به جونتون بیفته و بتونین با تلاش و برنامه ریزی، شکستشون بدین و قهرمان زندگیتون بشین»
و آرزوتون برای من رو ذکر کنین.
و این که به مغزتون زیاد بها ندین، دوست خوبی براتون نیست.
و لبخند بزنید
و مردم جان کشورم، سر وقایع ناگهانی مثل سیل، جان مردم را بر عکس گرفتن ازش ترجیح بدین.
یا علی(ع).
هر درسی دارم تو دانشگاه، یه جوری توش انتگرال نباشه، درس نیست، نادرسه، نادرس.
دینامیک، انتگرال
ریاضی مهندسی، انتگرال
سالید ورک، انتگرال
کتیا، انتگرال
الکترونیک، انتگراال
تئوری حرکت خودرو، انتگرال
انتگرال نامعین و ساده نه هاا، انتگرال معین از اون سختاش.
برنامه نویسی، انتگرال
و این حکم فرمایی انتگرال تا آخر عمر دست از سر من بر نمی داره.
و به شما پیشنهاد می کنم مهندس نشید چون: مهندس شدن سخت است، به خصوص مهندس فنی شدن و مکانیک خودرو و بدترش الکتروتکنیک.
ولادت آقا بالا سرمون، اون که دلش برامون ریش ریش می شه و دل ما ماهی یک بارم
براشون تنگ نمی شه، نه صداش می کنیم، نه برای ظهورش دعا می کنیم، چه راحت فراموشش
کرده ایم و بعضی ها اصلاً می گن: کی هست، اون ها کلاً پرت روزگارند، مبارک باد.
امام زمان (عج)، مثل یه عطر آشنا همه جا وجود داره و باهامون بدون این که بدونیم کیه، حرف می زنه
و برامون آرزوهای قشنگ و زیبا مثل شکوفه های گیلاس می کنه؛ ولی بعضی های بی حواس، با مسخره کردن
آرزوهاش، مسخرش می کنن.
تو این دنیا پر هیاهو بد نیست هر روز یادش باشیم با یه دعای چند ثانیه ای فرج، به یادش هستیم و برای
ظهورش یه قدم پیش گذاشتیم.
زندگی هر لحظمون با یاد ایشون باشه، روح و روانمون آروم آرومه.
۲. حرف تکراری و کلیشهای نزنید. چیزی را بنویسید که جز شما کسی پیدا نشود بنویسد.
اینکه در یک مناسبت یا اتفاق یا حادثه یا اصلاً در شرایط عادی حرفی بزنید که هویتتون از بین کلمات مشخص و ملموس نباشه، مفت نمیارزه. قلم باید متمایز و شناسنامهدار باشه. باید طوری باشه که وقتی کسی خوند بفهمه چه کسی نوشته، نوشته رو.
۳. روزانهنویسی خوب است؛ زردنویسی نه. تفاوت این دو را درک کنید.
نوشتن اتفاقات روزمره قلمو ورز میده. به شرطی که روزانههای شما «آن» داشته باشه. «تخت» ننویسید. «نوشتن خالی» اسمش روزانهنویسی نیست.
۴. برای یادگیری و استفاده از واژگان متنوع، حریص باشید.
کلمات برای بلاگر مثل رنگا هستن برای نقاش. انتخاب با شماست: میتونین رنگینکمونتونو سیاه سفید بکشید!
۵. بنوشانید و نوش کنید! کتاب بخوانید، فیلم ببینید، آهنگ گوش کنید و دربارهی آنها بنویسید.
وقتی مینویسین، دارین یه فعالیت خلاقانه انجام میدین. اینایی که گفتم (کتاب و فیلم و آهنگ) محصول خلاقیت و هنر سایرین هستن. یعنی برای شما حکم ویتامین رو دارن. دوپینگ حتی! هم خودتون استفاده کنین، هم بذارین دیگران مستفیض شن.
۶. تقلید نکنید. خودتان باشید. وگرنه نه دیگری میشوید، نه خودتان میمانید.
ر.ک. حکایت زاغ و کبک.
۷. اعداد و ارقام را ملاک سنجش کیفیت وبلاگنویسی قرار ندهید؛ هرگز!
این اعداد در حد خودشون مفیدن. اما نذارید به نوشتن شما سمت و سو بدن. اگر برای تعداد لایک و کامنت مینویسین، وبلاگو ببندین و با طیب خاطر مهاجرت کنین به اینستاگرام. شما به اینجا تعلق ندارین.
۸. اول برای دلتان بنویسید، بعد - اگر لازم بود - برای بقیه.
چیزیو بنویسین که دلتون میطلبه و میپسنده. همیشه فکر کنین که چند صباح دیگه اگه برگردین و نوشتههاتونو بخونین، هنوز لبخند میزنین یا فقط حس خواندن زیرنویس تبلیغاتی وسط یک سریال آبکی بهتون دست میده. از یه زاویهی دیگه هم میشه گفت وبلاگو با چتروم تلگرام اشتباه نگیرید. اینجا فرصت مغتنمیه که درونیات و داشتههاتونو ابراز کنین و به اشتراک بذارین. چاقسلامتیا رو ببرید تلگرام.
۹. مخاطبانتان را طبقهبندی کنید: بازدیدکننده، خواننده، دوست.
برای دوستاتون محبت و برای خوانندگانتون احترام به خرج بدید. به بازدیدکنندگان هم فرصت بدین تا خودشونو به یکی از دو گروه قبلی ملحق کنن.
۱۰. اگر کسی را نمیخوانید، دنبالش نکنید.
اینم توضیح بدم؟! خب دارید هم خودتونو اسکل میکنین، هم دیگرانو. اگر کسیو که نمیخونین، دنبال نکنین، اجازه میدین این امکان (دنبال کردن)، کارکرد درست و منطقی خودشو - که همانا اطلاع آنی از انتشار نوشتههای جدید فردِ دنبالشونده هست - پیدا کنه که خب همین هم باعث افزایش کیفیت فضای حاکم بر وبلاگنویسی میشه.
۱۱. میزان نوشتن، اصل نیست؛ اما مهم هست. باید برایش چارچوب داشته باشید.
حداقلهای کمّی برای میزان نوشتنتون تعیین کنین. مثلاً هفتهای حداقل یک بار، یا هر پست حداقل ۱۵۰ کلمه. خیلی ایدهآلگرایانه هم به قضیه نگاه نکنین. جلوی وسوسهی اعداد بزرگ بایستین. عملیبودن این معیارا مهمتر از بزرگ بودن ارقامه. یه طور باشه همچین آهسته و پیوسته.
۱۲. از پویشها و چالشهای وبلاگی فعالانه حمایت کنید.
همین کارای به ظاهر کوچیک و دلی، نتایج پربرکتی برای فضای وبلاگنویسی به همراه داشته و داره. اگه تجربه کرده باشین که میدونین، اگرم نه برین بچشین، خودتون میفهمین. :)
دو سه روز پیش رفتم دکتر، دیدم چند نفر از هم سن های خودم تو این مرکز، یا یکم بیشترتر برای خودشون
دکتر و دندان پزشک و . شدند( خدا اجر بسیار بهشون بده).
پیش خودم فکر می کردم که اون زمان که کوچک بودم، پدر و مادر من رو دکتر می اوردند، دکترها، هم سنشون بودند.
و الأن که قراره چند سال بعد که ازدواج کردم، بچه های خودم رو ببرم دکتر، دکتر ها، هم سن من و خانمم هستند.
این طوری گذشتهٔ قدیم، یه جورهایی داره خودش رو تو آینده جدید جا می دهد، و آیندهٔ تکراری پیش می آید.
+ در کل: خودمون رو تغییر ندیم، روز گار، روزهای تکراری را برایمان رقم خواهد زد.
امروز به لطف خداوند، روزه گرفتم و اسم خودمو به عنوان روزه گیر اولین روزِ ماه رمضان ۹۸ ثبت کردم.
ترم دو کارشناسیم، هفته بعد، تموم می شه و امتحانات پایان ترم شروع می شود.
دیشب ساعت ۲۳:۰۰ با دوستام به خواب ناز رفتیم، ولی قبل ساعت یازده شب:
ساعت گوشی هامونو تنظیم کردم که ساعت چهار صبح برای سحره خوردن بیدار بشیم، من گفتم
ساعت سه و پنجاه و پنج دقیقه و دوستام ساعت ۴ گوشی هامون زنگ بخوره
و آخرش ساعت ۴ صبح، تمام هم خوابگاهی هام بیدار شدند و سحری خوردند که این بود سحری من و دوستانم:
۱-نیمرو
۲-چلو کباب
۳-سیب
۴-چایی
۵-نان و آب
و روزه اون روز رو با لذت خاصی گرفتیم، درسته کلاس از ساعت ۸ صبح تا ۱۳ داشتیم
و بعداز ظهرش، کلاس داشتیم.
اما صدای بنده کیفیت اصلیشبه دلیل کم آب شدن حنجرم، افت پیدا کرده بود و خشک به نظر می رسید
و نتونستم خوب صدامو اکو دار کنم و خوب استادمو سؤال پیچ کنم.
این رقص دانش آموزهای دختر و پسر در مدارس خصوصی بعضی جاهای ایران، با آهنگ ساسی مانکن
برای روز معلم، بازتاب های جالبی داشته، ولی، دشمن با این کارهای کوچیک، نسل آیندمون رو مثل نسل
خودشون به بار می آورند.
و این اصلاً خوب نیست.
ماه رمضان مبارک و تبریک ویژه می گم به روزه اولی های عزیز.
در پناه خدا، موفق و سربلند باشید.
یا علی.
بنده اینستای خودم را کردم مال خودم، تقریباً هیچ کانال خبری دنبال نمی کنم
و به جاش مطالب زیبای دوستان بلاگری رو می خونم، الاقدا تنششون به ده صدم اخبار
نمی رسه.
توی اینستا زیاد وقت ندارم بگذارم و کلاً دوست دارم کلاً گوشی لمسیمو بدم داداشم
و به جاش اون گوشی دومیش که نوکیا 108 است رو بردارم و بعد یه سالی که به
جای مهمی رسیدم، برم یه گوشی لمسی دیگه بخرم.
ضمناً بلاگ رو سعی می کنم هفته ای یکبار بروز کنم اونم با لب تابم.
کلاً دور تلوزیونو خط کشیدم و حتی برد تیمم رو از دهن دوستام می شنیدم
و خوشحال می شدم.
کلاً دیجیتالی بودن چیز خوبی نیست، بیایید کمتر دیجیتالی باشیم.
درباره این سایت